مهنّا ساداتمهنّا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

ღ♥ღ مهنّا ، دخمل بهاري مامان و بابا ღ♥ღ

12 ـ آوردن سيسموني دخملي به خونمون

سلام ناز بانوي مامان الهي من قربون خودت و همه وسايلايي كه ميخواي ازشون استفاده كني بشم خاله نجمه جوني چهارشنبه از بندر اومد و بقيه وسايلاتم با خودش آورد پنجشنبه و جمعه هم خونه مامان عزيز وسايلاتو دسته بندي كرديم و مرتب كرديم بالاخره هم ديشب بقول مامان عزيز جهيزيه‌هات رو بار ماشين خودمون ، دايي مجيد و بابا جوني كرديم و انتقالش داديم به خونه خودمون و به اتاق شما دخمل نازنازيم همه چيزات با هم كاملا جور شده و همه‌اشون نارنجي ديگه ديشب تا آخراي شب با زندايي مريم و خاله نجمه و عزيز و بابايي و دايي مجيد وسايلات رو درست ميكرديم و ميچيديم البته هنوز چند تا از عروسكات رو نچيديم و همينطور تزئين اتاقت هم مونده كه ا...
27 اسفند 1390

11 ـ هفته 31 و حرف با دخملي

سلام ناز بانوي مامان چطوري فدات شم؟ راستشو بخواي از ديشب كه توي پاتختي پسرعمه بابايي صداي آهنگ درست پشت سر من و شما بود به وجد اومدي و حسابي تكون تكوناي محكم ميخوري...سر مست شدي از صداي آهنگ دخملي مامان؟ از سيسمونيات خوشت اومد؟...همونايي كه عكسشو گذاشتم واست؟ هنوز بقيه‌اش رو نديدي... واي كه وقتي مامان عزيز از بندر اومدن و اون چيزايي كه خريده بودن رو نشونم دادن از خوشحالي و لذت فرياد ميزدم و همه لباسا و كفشاتو بغل ميگرفتم و ميگفتم كي بشه دخمليم دنيا بياد و اينا رو بپوشه همه چيزات خيلي قشنگن تازه يه خورده ديگه‌اش هم مونده كه خاله نجمه جوني كه تا 4-5 روز ديگه مياد مياره واست ايشالا ميخوايم به زود...
18 اسفند 1390
1